جدول جو
جدول جو

معنی رکن الملک - جستجوی لغت در جدول جو

رکن الملک
(رُ نُلْ مُ)
سلیمان خان شیرازی ابن محمد کاظم بن محمد حسین بن محمد اسماعیل بن ابراهیم سلطان بن امام وردی بیک. (تولد شیراز 1254 هجری قمری وفات 1331 هجری قمری) وی در سال 1276 هجری قمری از طرف دولت مأمور بحرین گردید در سال 1278 هجری قمری به تهران بازگشت و در سال 1279 هجری قمری بسمت منشی گری ظل السلطان به اصفهان رفت و در سال 1296 که ظل السلطان در اصفهان بود وی نایب الحکومۀ او بود. رکن الملک شاعر و نویسنده ای زبردست و باذوق بود و در شعر ’خلف’ تخلص میکرد. ابنیۀ خیریه از او به یادگار مانده است. (از فرهنگ فارسی معین بخش اعلام)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(زَ نُلْ مُ)
ابوسعد هندوبن محمد بن هندو اصفهانی. از مستوفیان دیوان سلطان محمد بن ملکشاه سلجوقی بود. دشمنان به طمع اموال وی در نزد سلطان محمد از او سعایت نمودند. فرمان داد او را بدار زدند سنۀ 506 ه.ق. (از تعلیقات چهارمقالۀ نظامی چ معین چ زوار ص 156) : زین الملک ابوسعد... از وی (از امیر معزی) درخواست کرد که آن قصیده را جواب گوی. گفت نتوانم... (چهارمقالۀ نظامی ایضاً ص 54). رجوع به همین کتاب ص 156 و 164 و احوال و اشعار رودکی ج 3 ص 807 و کتاب النقض ص 87 و 96 شود
لغت نامه دهخدا
(عَ نُلْ مُ)
حسین بن شرف الملک رضی الدین ابی بکر اشعری، ملقب به عین الملک و فخرالدین، از اولاد ابوموسی اشعری. وی ابتدا وزیر ناصرالدین قباجه (602- 625 هجری قمری) بود و بسال 625 که ناصرالدین قباجه با شمس الدین التتمش (607-633 هجری قمری) مصاف داد و مغلوب شد و خود را در آب سند غرق نمود، خزاین و بقایای حشم او که از جملۀ ایشان عین الملک و برادرش بهاءالملک حسن و عوفی مصنف کتاب لباب الالباب بود به خدمت شمس الدین التتمش پیوستند. التتمش عین الملک را وزیر پسر خود رکن الدین فیروزشاه نمود. و بعد از این تاریخ یعنی 625 هجری قمری چیزی از احوال او معلوم نیست. سدیدالدین محمد عوفی، کتاب لباب الالباب خود را بنام این شخص تصنیف کرده است. (از تعلیقات سعید نفیسی بر لباب الالباب عوفی ج 2 ص 562)
لغت نامه دهخدا
(رَ ضی یُلْ مُ)
از اهالی ترمذ و برادر عمدهالملک است و در دورۀ چنگیز در حدود سال 610 ه. ق. که به غزنین مستولی شد مردم غزنه با کشتن صلاح الدین او را به سلطنت غزنین منصوب کردند. رضی الدین پس از تصرف غزنین میخواست تا به ماوراءالنهر رود و با استفاده از هرج و مرج خلج و ترکمانان آنجا را به تصرف درآورد و بعد به هندوستان مسلط گردد ولی ترکمانان و خلج او را شکست دادند و به قتل رساندند. رجوع به تاریخ مغول ص 60 و جهانگشای جوینی ج 2 ص 194 و 195 شود
لغت نامه دهخدا
(لِ مَ نِلْ مُ)
پادشاهی کراست ؟ کراست پادشاهی ؟ اقتباس از آیۀ شریفۀ: لمن الملک الیوم ﷲ الواحد القهار. (قرآن 16/40) :
لمن الملک بخواندی تو امیرا به یقین
یا قلیل الفئه کد زادوران لشکر کام.
محمد بن وصیف سکزی.
- کوس لمن الملک زدن یا لمن الملک زدن، دعوی پادشاهی جهان داشتن. دعوی مالکیت کردن:
وقت است اگر زنم لمن الملک چون شبی
تا روز در کنارمن آخر مقام کرد.
مختاری.
آن دلبر عیارمن ار یار منستی
کوس لمن الملک زدن کار منستی.
سنائی.
کیست در این دستگه دیرپای
کو لمن الملک زند جز خدای.
نظامی (مخزن الاسرارص 3).
نکند گوش به پیرایۀ معزولی خط
حسن غافل لمن الملک زنان است هنوز.
صائب.
خوش درآ می خور در قصر ملک خرم و شاد
ز تکبر لمن الملک چه خوانی بر شاه.
؟
لغت نامه دهخدا
تصویری از ابن الملک
تصویر ابن الملک
شاهزاد شاهزاده شاهپور
فرهنگ لغت هوشیار
فرمانروایی ازآن کیست ک پادشاهی کراست ک (ماخوذ از آیه 16 سوره: 40 المومن: لمن الملک الیوم. لله الواحد القهار مر کراست پادشاهی آن روز ک مر خدای راست یکتای قهر کننده: لمن الملک بخواندی تو امیرا بیقین. باقلیل الفئه کن داد بر آن لشکر کام. (محمد بن وصیف) یا لمن الملک زدن، کوس لمن الملک زدن، دعوی مالکیت و تسلط مطلق کردن: وقت است اگر زنم لمن الملک چون شبی تا روز در کنار من آخر مقام کرد. (مختاری)
فرهنگ لغت هوشیار